شیرینی هایت
سلام عروسکم میخوام از شیرین کاریات بگم. زمانی که از خواب بلند میشی چه لبخند شیرینی تحویلم میدی .قربونت بره مامانی که یاد گرفتی شصت پات و میکنی دهنت چقدرم با نمک میشی وقتی هم پای کوچولوت و میبرم سمت صورتت از خنده غش میکنی .شش ماه و بیست و یک ماهته و کلی کنجکاو تا چیزی از دسست میفته نگاه میکنی ببینی چی شد و مامان هر طرفی بره دنبالش میگردی .عروسکم دوست داری بنشونمت روی پاهام تا بتونی به راحتی همه چیز و رصد کنی یا اینکه بایستی رو پاهای کوچولوت البته با کمک و ناظر باشی اونموقست که با دستات میزنی رو سینت و سرت و تند تند تکون میدی و ذوق میکنی و هنوزم عاشق تماشای تلوزیونی که بجاش مامانی یه چیزی بهت میده تا بازی کنی و سرت گرم بشه اخه واسه کوچولویی مثل شما خوب نیست که تی وی تماشا کنه چون تمرکز و یادگیریت و میاره پایین .اینمبگمکهبا کمک بابا جونی سینه خیز به طرف جلو میری که باید یه انگیزه داشته باشی و چی بهتر از پستونکت .خانم کوچولو حوصلتم سر میره و از تو خونه بودن کلافه میشی و تا چادر سرم میکنم یا میریم به سمت در اروم میگیری بخاطر همین مامانی گولت میزنه و کنارت نماز میخونه اون وقته که با هر رکوع و سجده من یه عالمه دست و پا میزنی به خیال اینکه داری میری بیرون .یه چیز دیگه که قند تو دل همه اب میکنه غذا خوردنته که سریع دهنت و باز میکنی و نام نام میکنی.