romina

نشستن

سلام عروسکم این عکس و با کمک اقاجون و مامان جون گرفتیم باید بگم که خیلی شما رو دوست دارن به خاله الهام تکیه کرده بودی و خاله اروم خودش و کشید عقب و دیدیم که گل دخترم بدون تکیه گاه نشسته و اولین بار و در شش ماه و نیمگی تونستی به تنهایی و بدون کمک بنشینی منم سریع ازت عکس گرفتم و حالام دوست داری فقط بنشونمت و بازی کنی و نشسته غذات و میل کنی چقدرم با مزه میشی .   ...
22 دی 1394

پاییز

سلام عشق مامانی پاییزم داره تموم میشه و تو تا حالا دو فصل تو زندگیت و پشت سر گذاشتی بزرگتر که بشی مطمئنم این فصل رو دوست خواهی داشت فصلی پر از رنگهای گرم قرمز زرد نارنجی امیدوارم زندگی گل دختر منم همیشه گرم باشه .مامانی عتشق راه رفتن روی برگهای خشکه دوست دارم زودتر بزرگ بشی و با هم روشون راه بریم و صدای خش خش شون و دربیاریم . صدای باران زیبا ترین ترانه ی خداست که طنینش زندگی را برای ما تکرار میکند نکند فقط به گل الودگی کفشهایمان بیندیشیم ...
22 آذر 1394

رویش دندان

عروسکم پنج ماهه و نیمه بودی که دست مامانی و کرده بودی داخل دهانت و اونم حس کرده که انگار یه چیز تیز رفته توی دستش و بعد که لثه ات رو دیده متوجه سفیدی جای دندونت شد و اینطوری شد که اتفاقی فهمیدیم خانم خوشکله دارن صاحب دندون میشن و سه چهار روز بعدش دو تا مروارید سفید ریزه میزه داخل دهانتون دراومد البته فقط یه خط سفید مشخص بود و کم کم بلند تر میشد و اینجوری علت اب دهن ریختنت و فهمیدیم هیچ کدوم باور نمیکردیم به این زودی باشه و یواش و یواش و بی صدا شدی جز کباب خورا و به قول خاله خبر بدید به نون دون رومینا در اورد دندون قربون بشم که با همین دندون فینگیلیت چنان گازی میگیری که نپرس یه بارم دستم و زخم کردی جالب موقعیه که از شیر خوردن سیر میشی اون مو...
21 آذر 1394

غذا خوردن رومینا جون

سلام نفس مامان چند روزیه که شروع کردی به غذا خوردن و میبینی که بجز شیر مامانی چبزای خوشمزه دیگه ای هم واسه خوردن هست اما فعلا اون دوتا موروارید کوچولوی توی دهنت کمکی به خوردن غذا نمیکنه و تنها واسه اینه که تا میخندی من و بابایی ببینیمشون و کلی قربون صدقت بریم.عروسکم روزای اول چندتا بادام بهت میدادم وای که چقدرم دوست داری بعد از یک هفته پسته هم بهش اضافه کردم و صبح که چه عرض کنم ظهر که از خواب بیدار میشی بعد از شیر: بادام و پسته میخوری .باید بگم که واست شیره کشش نمیکنم یعنی اینکه بزارم توی پارچه و بعد داخل اب داغ بهت بدم و من همه رو واست الک ریز میکنم و میدم بخوری چون خیلی زودتر از اینا بهت روزی چند قطره روغن بادام خانگی که خاله شاه بی بی ز...
10 آذر 1394

بدون عنوان

قربونت برم مامانم روز بروز داری شیرین تر میشی امروز روی شکمت خوابیدی و هیچ سرو صدایی نمیکردی اول همه فکر کردیم خوابیدی بعد دیدیم نه بابا خانم بیدارن و دارن به یه گوشه نگاه میکنن .هر روز صبح که از خواب بلند میشی به اطرافت نگاه میکنی و شروع میکنی به قد کشیدن بعد به اطرافت نگاه میکنی و همه چیز و انالیز میکنی وقتی نگاهت میفته به من منتظر میشی تا یه کاری بکنم همینم که بهت سلام میکنم میزنی زیر خنده و دستای کوچیکت و میگیری جلوی چشمای قشنگت خودت و واسم لوس میکنی .صبح ها که از خواب بلند میشی خیلی خوش اخلاقی عسلکم.
9 مهر 1394

بدون عنوان

دختر عزیزم امروز سه ماه و سیزده روزته و تونستی برای اولین بار غلت بزنی وای چقدرم از این کارت لذت میبردی خونه مامانی بودیم و هرچی میخوابوندیمت دوباره به پهلو میشدی و میغلتیدی و کلی هم جیغ میزدی و میخندیدی و مامانی عاشقه این کاراتم شیرین عسلممممممممم
7 مهر 1394

اولین ها

دختر گلمون امروز تونست اسباب بازیش و بدون اشتباه به سمت دهنش ببره و کلی ذوق کرد ومثل دفعات قبل اونو به صورتشنمیزد و گریه کنه   یکی دیگه از چیزایی که علاوه بر تشک بازیت خیلی دوست داری اینه که یه پتوی نرم بندازم روت شروع میکنی کلی باهاش بازی کردن میندازیش روی صورتت برمیداری و از اون جیغای خوشکل میکشی اگرم تلوزیون رو واست روشن کنم که دیگه هیچی اون موقعست که من میتونم به کارام برسم ...
27 شهريور 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به romina می باشد