غذا خوردن رومینا جون
سلام نفس مامان چند روزیه که شروع کردی به غذا خوردن و میبینی که بجز شیر مامانی چبزای خوشمزه دیگه ای هم واسه خوردن هست اما فعلا اون دوتا موروارید کوچولوی توی دهنت کمکی به خوردن غذا نمیکنه و تنها واسه اینه که تا میخندی من و بابایی ببینیمشون و کلی قربون صدقت بریم.عروسکم روزای اول چندتا بادام بهت میدادم وای که چقدرم دوست داری بعد از یک هفته پسته هم بهش اضافه کردم و صبح که چه عرض کنم ظهر که از خواب بیدار میشی بعد از شیر: بادام و پسته میخوری .باید بگم که واست شیره کشش نمیکنم یعنی اینکه بزارم توی پارچه و بعد داخل اب داغ بهت بدم و من همه رو واست الک ریز میکنم و میدم بخوری چون خیلی زودتر از اینا بهت روزی چند قطره روغن بادام خانگی که خاله شاه بی بی زحمتش و کشیده میدادم .واسه ناهارتم پوره میخوری که اول از لعاب برنج و کمی نبات شروع کردم و بعد از یک هفته پورهای مختلف.شامم که اول از اب ماهیچه شروع شد و اون هم بعد چند روز تبدیل شد به سوپ که هر سه روزی یه چیزی بهش اضافه میشه